خطخطی

ای که از کوچه معشوقه ما میگذری! برحذر باش که سر میشکند دیوارش

خطخطی

ای که از کوچه معشوقه ما میگذری! برحذر باش که سر میشکند دیوارش

نامه سرگشاده به رییس صداوسیما در خصوص استفاده از قابلیتهای آقای کروبی

نامه  سرگشاده به رییس صداوسیما در خصوص استفاده از قابلیتهای آقای کروبی

بسمه تعالی
جناب آقای دکتر سرافراز
رییس محترم سازمان صداوسیما

سلام علیکم
احتراما همانگونه که مستحضرید صداوسیما به عنوان تنها رسانه مجاز صوتی و تصویری در ایران، مأمور به کارگیری استعدادها و سلیقه های گوناگون در جهت رشد فکری و غنی کردن اوقات فراغت مردم ایران است. همچنین به رغم گذشت نزدیک 7 سال از برگزاری مناظره های انتخاباتی سال 88، همچنان حلاوت ناشی از حضور مطایبه گونه حجت الاسلام کروبی در تلویزیون در کام مردم حس می شود. علی رغم آنکه نامبرده چند سالی است در حبس خانگی به سر می برد، اما اخیرا نامه ای منسوب به ایشان انتشار یافته که خواستار محاکمه خود شده است. فارغ از چندوچون و کیفیت محاکمه ایشان، یکی از مواردی که در قانون مجازات جدید در جهت زندانزدایی آمده، انجام خدمات اجتماعی توسط محکوم است که می توان ادخال سرور در دلهای مردم را هم در زمره همین خدمات گنجاند.
از آنجایی که شبکه نسیم به عنوان شبکه نشاط و سرگرمی در حال فعالیت است و با تهیه و حمایت از برنامه هایی چون "خندوانه" و "دور همی" توانسته نظر مساعد مخاطبان را به خود جلب کند، و با عنایت به سوابق و خدمات آقای کروبی و خصوصا کبر سن ایشان که بنا بر قواعد حقوقی تاب و تحمل کیفر را ندارد؛ پیشنهاد می شود جنابعالی به عنوان رییس صداوسیما این تضمین را به دادگستری اعلام دارید که در صورت صلاحدید دادرسان، صداوسیما آمادگی دارد که هفته ای یک شب میزبان آقای کروبی در شبکه نسیم باشد به نحوی که هم ایشان به طور نسبی به سزای اعمال خود برسند و هم مردم به عوض خسارات فتنه سال 88، از قابلیت طنازی و لودگی نامبرده بهره مند گردند.

و الامر الیکم
حاشیه ساز
یکی از فعالین فضای مجازی

۱۳۹۵/۱/۲۵

فوت ناگهانی جواد جلالفرد و لزوم بررسی ماجرا

فوت ناگهانی جواد جلالفرد و لزوم بررسی ماجرا
*نگاشته احمد حاشیه ساز

دیروز (جمعه سیزدهم فروردین) توفیق یافتم به اتفاق برخی دوستان در تشییع و تدفیع پیکر شادوران محمدجواد جلالفرد حضور یابم. مرحوم جلالفرد، ورودی 88 دانشگاه شیراز بودم، و من پیش از ورود وی در همان سال، تحصیل کارشناسی ام را در دانشگاه شیراز به پایان برده و به تهران آمدم. من هیچ گاه ارتباط خود را با شیراز و دانشگاه شیراز قطع نکردم و در ایامی که برای دیدن اقوام به شیراز می رفتم، و خصوصا در مناسبتهای مذهبی همیشه سری هم به دانشگاه میزدم. سوابق فعالیتهایم در دانشگاه، علاوه بر نوشتن مطلب در فضای مجازی باعث شده بود همچنان مورد توجه بچه های دانشگاه باشم، به ویژه جانبداری ام از دکتر احمدی نژاد در بین سالهایی که حزب اللهی ها به وی می تاختند سبب شده بود که حتی دانشجویان تازه وارد دانشگاه کمابیش مرا بشناسند.
در همین فضا با مرحوم جلالفرد آشنا شدم، در حالی که تا مدتها نام ایشان را هم نمی دانستم. معمولاً وقتی به زیارت قبور شهدای گمنام دانشگاه می رفتم، آن مرحوم به اتفاق برخی دوستان دیگر در کانکس روبروی مقبره بودند و من و امثال من میهمان آنها می شدیم.
با این اوصاف غم از دست رفتن دوستی که در همان دفعات معدود برخورد، زلالی و پاکی اش را ثابت کرده بود؛ برای همه ما سهمگین بود.
از خدا می خواهم به خانواده جواد، صبر جمیل عطا فرماید. او تنها پسر خانواده اش بوده است. دوباری با پدر ایشان هماغوش شدیم، ایشان را ساده و صبور دیدم. غم بزرگی است که حتی در تصور و وهم نیز سخت می گنجد. در شرایط پایین مالی و اقتصادی، فرزندی را بزرگ کرده و راهی دانشگاهش کنی و در زمانی که وقت کار و ازدواج او باشد، به ناگاه و بدون سابقه هیچ بیماری مزمنی، از دست برود. خانواده او حتما پاکدست و زحمتکش بوده اند؛ جواد بی شک شیر پاک و نان حلال خورده که به چنان مراتب و موفقیتهایی رسیده است.
در حین حرکت به سمت محل تدفین، از یکی از دوستان هم محلی جواد چگونگی فوت ایشان را پرس و جو کردم. جواد فعالیتهای سیاسی-اجتماعی داشت. او بانی کمیته مطالبه حق مسکن مردم بود؛ با متقاضیان ناکام مسکن مهر ارتباط گرفته بود؛ بسیاری از تجمعات آنها مقابل مجلس را جواد سازماندهی و مدیریت می کرد؛ موی دماغ وزیر فعلی راه و شهرسازی شده بود و در فضای مجازی در این باره فعالیت داشت. او حتی توانست در جلسه کمیسیون عمران مجلس نیز حاضر شود و نمایندگان را نسبت به معضلات مسکن مهر در دولت یازدهم، هشیاری دهد.
فارغ از اینها، مرگ جواد ناگهانی بود. او هیچ گونه سابقه بیماری مزمن نداشت، و در سن حدود بیست و پنج سالگی همچنان اهل ورزش بود. او روز چهارشنبه حین بازی فوتبال، دچار بیحالی و غش شده و به اورژانس منتقل می شود. ابتدا حدس می زنند که دچار سکته شده، ولی بعد از بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان، متوجه می شوند که قلبش دچار عفونت است. منشأ این عفونت هنوز معلوم نشده، ولی قبل از آن حمله قلبی وی شکایتی از درد و ناراحتی نداشته است.
من جنازه جواد را ندیدم، ولی طبق روایت دوستان پیکر وی را کالبدشکافی نکرده اند. تا جایی که میدانم، در تهران فردی که کمتر از سه روز در بیمارستان بستری بوده و فوت کند، حتما کالبدشکافی می شود. اما دقیقا نمی دانم در شهری مثل یاسوج، در این شرایط چگونه جواز دفن صادر می شود. خانواده جواد هم به نظر نمی رسید، شبهه و سوالی در این خصوص داشته باشند؛ آنها مرگ جواد را به عنوان مشیتی الهی پذیرفته بودند. اما کاش دوستان وی، خانواده را متقاعد می کردند برای روشنتر شدن علل و زمینه های عفونت بدن جواد، تحقیق بیشتری به عمل بیاورند؛ علی الخصوص که ایشان بانی فعالیتهای سیاسی -اجتماعی حساسی بوده است.
۱۳۹۵/۱/۱۵

احیای سلام نوروزی در رژیم جمهوری؟

احیای سلام نوروزی در رژیم جمهوری؟
*نگاشته احمد حاشیه ساز

امروز  ( هشتم فروردین 95) خبر و تصویری از دیدار اعضا و مدیران دولت با رییس جمهور پخش شد که برای من تاسف آور بود. ظاهرا به رسم دیدو بازدید عید، مدیران بلندپایه در محل کار رییس جمهور حاضر شده و به ایشان عید را تبریک گفته اند، محل کاری که در حقیقت یکی از کاخ های بازمانده از دوران شاهنشاهی است. در دو طرف رییس جمهور، دو ردیف صندلی چیده شده بود و علاوه بر افرادی که روی آنها نشسته بودند، تعدادی نیز به صورت سرپا در کنار دیوار ایستاده بودند. بازنمایی این تصویر در صفحه تلویزیون، برای من تداعیگر "سلام نوروزی" به پادشاهان گذشته در محوطه های کاخشان بود. رسمی که پس از انقلاب و به نام برانداختن سنن طاغوتی، جای خود را برگزاری جلسه کاری هیئت دولت داده بود؛ متاسفانه در فضای انقلاب ستیزی دوران فعلی در حال بازتولید مجدد است.
۱۳۹۵/۱۲/۸

جشن جهانی نوروز چه شد؟

جشن جهانی نوروز چه شد؟
*نگاشته احمد حاشیه ساز

ایرانگرایی (ملی گرایی با خوانش احمدی نژاد) مقوله ای است که تا کنون به طور شایسته به آن پرداخته نشده است. در واقع در واکنش ملی گرایی و اسلام ستیزی (در پوشش عرب ستیزی) دوران پهلوی، پس از انقلاب حساسیت منفی نسبت به دم زدن از ملیت فراگیر شد.  با این حال شکاف میان اسلام و ملیت، همواره مسبب تناقضات و خسارتهایی برای کشور بوده و جریانات فکری و اجتماعی، در طرفین این فضای تقابلی صف آرایی کرده اند.
اما احمدی نژاد در بالاترین مقام رسمی کشور پس از انقلاب، جسورانه دم از ایران زد و تلاش کرد گفتمانی را عرضه کند که در آن ملیت ایرانی با دیانت اسلامی همنشین و همساز است. در بدو کار چنین می نمود که این رویه صرفا یک حرکت پراگماتیستی (عملگرایانه) برای ترمیم شکاف مذکور است. اما تبیین هایی که توسط احمدی نژاد و مشایی در باب ایران ارائه شد، حاکی از آن بود که ایرانگرایی آنان یک اعتقاد عمیق و منسجم است. ایرانگرایی احمدی نژاد با ملیگرایی منورالفکران قجری و دوران پهلوی تفاوتی بنیادین داشت: آنها نژادگرا بودند (برای مثال لقب آریامهری که به شاه مخلوع داده شد، مبین این حقیقت است) ولی این یکی صرفا فرهنگی است. شاید مهمترین عنصر این ایرانگرایی فرهنگی، جشن و سنت گرامیداشت نوروز باشد.
در سطح بین الملل احمدی نژاد با چنین مبنایی، و به منظور همبسته تر کردن ملتها و دولتهای منطقه و حوزه فرهنگ نوروز، بانی همایشی در سطح سران چندین کشور شد که به جشن جهانی نوروز موسوم گشت.
این ابتکار مفید، پس از روی کار آمدن دولت یازدهم هم به میزبانی دیگر کشورها ادامه داشت. اما با کمال تأسف امسال خبری از جشن جهانی نوروز نبود. به نظر می رسد که رییس جمهور فعلی علی رغم تمجید ظاهری از ملیت و فرهنگ ایرانی، اعتقاد قلبی یا اراده جدی در گرامیداشت آن ندارد. از این روست که جشن جهانی نوروز را به طاق نسیان سپرده اشت.
۱۳۹۵/۱/۸

لطفا برجام اولی را که زاییده اید بزرگ کنید، برجامهای دیگر بماند برای بعد....

لطفا برجام اولی را که زاییده اید بزرگ کنید، برجامهای دیگر بماند برای بعد....
*نگاشته احمد حاشیه ساز

آقای روحانی در پیام نوروزی خود، به تلاش برای تهیه برجام 2 و 3 و... اشاره کرد، بی آنکه ماهیت این برجامهای جدید را روشن نماید. پیشتر در رسانه ها، به رفع حصر سران فتنه؛ برجام 2 لقب داده شده بود. ناگفته نماند که این جانب با رفع حصر به شدت موافقم، چون حصر را برخلاف قانون اساسی دانسته و نتیجه آنرا مظلومیت نمایی می شمارم. وانگهی معتقدم که آقای روحانی و دولتش حقیقتا در پی رفع حصر  نیستند، چرا که آزادی موسوی و کروبی به معنای فعال شدن رقبای مدعی برای آقای روحانی است؛ چیزی که وی به هیچ روی آن را برنمی تابد.

غرض از این نوشته این است که به روحانی بگویم، فعلا برجام اولی را که زاییده اید بزرگ کنید؛ برجامهای دیگر بماند برای بعد...
۱۳۹۵/۱/۱