خطخطی

ای که از کوچه معشوقه ما میگذری! برحذر باش که سر میشکند دیوارش

خطخطی

ای که از کوچه معشوقه ما میگذری! برحذر باش که سر میشکند دیوارش

بتن ریزی در محل قلب رئاکتور اراک و داستان عیسای مصلوب

بتن ریزی در محل قلب رئاکتور اراک و داستان عیسای مصلوب

شنیدن خبر فاجعه خفت بار بتن ریزی در محل قلب رئاکتور اراک، مرا به یاد داستان تصلیب عیسی ع انداخت. گرچه روایتی که در زیر می آید، مقبول مسیحیان است و قرآن آن را صحیح نمی داند، اما استشهاد ما به آن نه از جنبه حقیقی که از نظر شیوع و شهرتی است که موجب الهام بخشی آن در ادبیات و فرهنگ غربی و جهانی شده است.
عیسی پس از خیانت یهودیای حواری، که استاد و مراد خود را به سی سکه نقره فروخت، بر اثر سعایت و تحریکات کاهنان یهودی در بند می شود. کاهنان یهودی و مخالفان عیسی، تلاش دارند محاکمه و قتل عیسی به دست "پیلاطوس"، فرماندار رومی و غیریهودی اورشلیم، انجام پذیرد. اما پیلاطوس از کشتن عیسی طفره می رود، و سعی می کند که به بهانه ای عیسی را از عقوبت برهاند. چنان که طبق رسم و عرف آن روز، به مناسبت عید پسح، یکی از محکومان مورد عفو قرار می گرفت. پیلاطوس خواست عیسی را بنا بر این قاعده عفو کند، اما کاهنان تأکید می داشتند که به جای عیسی، سارقی به نام بارباراس را آزاد کند. در ادامه انجیل متی، داستان را چنین روایت می کند:
"پیلاطوس پرسید پس با عیسی که مسیح شماست، چه کنم؟ مردم یکصدا فریاد زدند، مصلوبش کن! پیلاطوس پرسید: چرا؟ مگر چه گناهی کرده است؟ ولی باز فریاد زدند: اعدامش کن! اعدامش کن! وقتی پیلاطوس دید که دیگر فایده ای ندارد، حتی ممکن است شورشی برپا شود، دستور داد کاسه آبی حاضر کردند، و در مقابل چشمان مردم دستهای خود را شست و گفت: من از خون این مرد بری هستم، هر اتفاقی بیافتد، شما مسئول هستید. جمعیت فریاد زدند: خونش به گردن ما و فرزندان ما باشد."

غرض این نوشته و تشبیه، بیان حال بود. خوانندگان خود می توانند کاهنان یهود، جماعت مترصد تصلیب عیسی و پیلاطوس را به هر کس که خواستند تطبیق دهند.
اما در هر حال ننگ و خفت پر کردن رئاکتور اراک، الی الابد به گردن آنها و فرزندانشان باد.
۱۳۹۴/۱۰/۲۳

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.