خطخطی

ای که از کوچه معشوقه ما میگذری! برحذر باش که سر میشکند دیوارش

خطخطی

ای که از کوچه معشوقه ما میگذری! برحذر باش که سر میشکند دیوارش

حمله ارتش نیجریه به شیخ زکزاکی در مقایسه با حملات تروریستی به شیعیان در پاکستان

دیروز که خبر حمله لشکر جرار نیجریه به منزل شیخ زکزاکی را شنیدم، فکرم مشغول و پریشان از این جنایت است. مگر شیخ و همراهانش چه خبط و خلافی کرده اند که مستوجب چنین حمله وحشیانه ای گشته اند؟ آیا آنها مسلح اند و در برابر دولت نیجریه به قیام برخاسته اند؟ چگونه است که رییس جمهور نیجریه چندی پیش به ایران می آید و مورد استقبال قرار میگیرد و به فاصله کوتاهی دست به این جنایت می زند؟ یا اینکه ارتش این کشور خودسری کرده است؟
اما یاد قضیه ای افتادم که در اواخر دولت احمدی نژاد روی داد. پس از سالها که بحث انتقال گاز ایران به پاکستان مطرح بود، بالاخره طی مراسمی در مرز با حضور رؤسای دو کشور لوله های انتقال به هم متصل شد. اما این اتفاق تاریخی با حادثه دلخراش کشتار شیعیان در پاراچنار مصادف شد، حادثه ای که قبل و بعد از آن هم مکرر اتفاق افتاد. درست در همان روز، تجمعی به منظور محکومیت کشتار و عملکرد دولت پاکستان در مدرسه علمیه مروی تهران برقرار گشت و از قضا مصطفی پورمحمدی در جمع طلاب ساده دل، با سخنانی آتشین  دولت پاکستان را مورد حمله قرار داد. این را نیز نباید از نظر دور داشت که پورمحمدی از مخالفان احمدی نژاد بود، در آن ایام سودای ریاست جمهوری را در سر می پروراند.
حال که احمدی نژاد بر مسند قدرت نیست، معلومم نشد که چرا از آن دست تجمعات علیه دولت نیجریه برقرار نمی شود و به عوض توبیخ رییس جمهور نیجریه، سخن از همدردی با وی می رود.
۱۳۹۴/۹/۲۴

اصلاح طلبان ولایتمدار خواهند شد اگر...

اصلاح طلبان ولایتمدار خواهند شد اگر...

انتخابات مجلس خبرگان از نظر توجه عمومی، کم اقبالترین در نوع خود بوده است؛ به طوری که چندی قبل به منظور برهم نهی انتخاباتها، طول دوره زمانی این مجلس از 8 سال به ده سال افزایش یافت، ولی هیچ حساسیتی میان عوام و نخبگان بروز ننمود. شاید اگر صد سال دیگر هم این دوره تمدید می شد، در آن وقت کسی معترض نمی گشت؛ چون علاوه بر آنکه کارکرد مجلس خبرگان در مواقعی به جز انتخاب رهبر جدید، مشخص نیست؛ بلکه انتخاب شوندگان این مجلس به یک قشر خاص یعنی مجتهدین محدودند و این سطح رقابتپذیری و جذابیت را کاهش میدهد.
اما انتخابات آتی ممکن است بر خلاف دوره های پیشین، از سوی جامعه جدی گرفته شود؛ چرا که اولا نخستین انتخابات خبرگان بعد از فتنه 88 است، فتنه ای که یکی از اهداف آن تغییر جایگاه رهبری در نظام بود. دیگر اینکه با توجه به سن رهبری، احتمال ظهور کارکردی مجلس خبرگان در این دوره بیش از گذشته است.
کاندیداتوری آقای سید حسن خمینی و دیگر چهره های حوزوی جناح چپ، نشان می دهد آنها برای بازپس گرفتن رئوس نظام خیز برداشته اند و گزینه های قابل عرضه ای در آستین دارند. اگر چه جناح چپ پس از فوت امام خمینی، کاملا  از قدرت دور نبود و حتی در دوره دوم خرداد توانست جایگاه های مهم اجرایی و تقنینی را دست گیرد؛ اما برای تصاحب تمام عیار و پایدار قدرت، همواره به در بسته خورد و از سوی نهادهای منتسب به رهبری، در برابرش موانعی ایجاد گردید.
پس اگر آن آرزوها محقق شوند، اصلاح طلبان بالمره سوپرولایتمدار و مروج شداد و غلاظ نظریه ولایت مطلقه فقیه خواهند شد.
۱۳۹۴/۹/۲۰

در حمایت از نامه سید محمود دعایی

در حمایت از نامه سید محمود دعایی

آقای سید محمود دعایی، سرپرست روزنامه اطلاعات در نامه ای رییس جمهور، با شکایت از ممنوع التصویری آقای خاتمی که بر خلاف قوانین مختلفه است، از وی خواسته در این خصوص به مسئولان امر اخطار قانونی دهد.
متن نامه مستدل و مبتنی بر شواهد متعدد قانونی است؛ وانگهی حقوق اساسی آقای خاتمی نه به عنوان رییس جمهور اسبق، بل در قامت یک شهروند جمهوری اسلامی، اقتضای پیگیری و رفع محدودیت های بیجا را دارد.
من خود را حامی آقای احمدی نژاد و مخالف سیاسی خاتمی می دانم؛ و کاملا به نقش آفرینی وی در فتنه سال 88 وقوف دارم؛ مع ذلک از باب دفاع از حقوق اساسی و مقابله با بدعت های ناصواب نامه آقای دعایی را می ستایم و از آقای روحانی به عنوان رییس جمهور می خواهم که به این نامه ترتیب اثر دهد. درست است که خاتمی دست در فتنه داشت، هر چند کمتر از آقای رفسنجانی؛ ولی اینها هیچ یک دلیلی موجه نیست که بر خلاف همه گونه قانون، ممنوع التصویر شود. اگر اتهاماتی متوجه وی و دیگران، باید مبتنی بر قانون به آن رسیدگی و احکام مرتبط صادر شود؛ در غیر این صورت سبب مظلومنمایی آنها می گردد.
۱۳۹۴/۹/۱۹

182 روز از بازداشت موقت بقایی در سلول انفرادی گذشت!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

سه کد جدید از نقطه شروع مذاکره مستقیم با آمریکا

سه کد جدید از نقطه شروع مذاکره مستقیم با آمریکا

اینکه چگونه سیاست یک کشور از مقاومت و عدم انقیاد در مذاکرات هسته ای، به معامله و کرنشگری چرخش کند؛ پرسشی اساسی است که در این دو سال به دنبال آن بوده ام. البته شاید از خوش اقبالی باشد که هر از چندی و از گوشه ای، خبر و گزاره ای در این باره به بیرون نشت و جدول دانسته های ما را پرتر می کند؛ اما گاهی هم ممکن است اطلاعات متخالف، موجب سردرگمی گردد.
امروز سه مطلب از سه شخصیت سیاسی خواندم که در لابلای آنها، گریزی به مسئله هسته ای زده شده است:
آقای قالیباف در مصاحبه ای گفته: "مسیری که در واقع آقای روحانی با 1+5 رفتند این ریلش و مسیرش قبل از دولت آقای روحانی گذاشته شد یعنی این که مذاکرات در سطح وزیر خارجی ادامه پیدا کند مربوط است به دولت قبل، نه مربوط است به این دولت. طبیعتاً هر کسی در دولت قرار می‌گرفت حتما تضمینی مسیر را ادامه می‌داد اگر من هم می‌امدم حتما همین مسیر مذاکرات را به این شکل دنبال می‌کردم." البته گویا وی در بخشی از اظهارات خود دچار سهوکلام شده، چرا که علی اکبر صالحی، وزیر خارجه دولت قبل و یکی از بانیان مذاکرات اخیر، چنین روایتی از موضع رییس دولت قبل، یعنی احمدی نژاد، ارائه داده است: " آقای دکتر احمدی نژاد هم خیلی راغب به مذاکره نبود ولی مانع هم نبود. اما اینکه بگوییم مشوّق باشند، نبودند." وی در ادامه سعید جلیلی، دبیر وقت شورای امنیت ملی را مخالف با مذاکره مستقیم با آمریکا دانسته است. پس با این حساب مشخص می شود، مذاکره مستقیم با امریکا ریلگذاری دولت سابق نبوده، بلکه این دسته گل از جای دیگری آب خورده و شخص یا اشخاصی به جز احمدی نژاد و جلیلی، این آش را بار گذاشته اند.
اما علی رغم این روایتها، آقای حسن روحانی اصرار دارد که چرخش سیاسی در مذاکره را حاصل هنرنمایی خود در صحنه انتخابات ریاست جمهوری معرفی کند. وی در دانشگاه شریف گفته است: "در بحث هسته ای وقتی موفق شدیم که مردم به صحنه آمدند، مردم در سال 92 مساله هسته ای را به بحث گذاشتند." حال چگونه مردم جرأت کرده اند ریلگذاری قبلی مذاکرات را به بحث بگذارند، جای تعجب و تحیر را همچنان باقی می گذارد.

۱۳۹۴/۹/۱۶